فناوری کپی تریدینگ هر روز بیشتر مورد استقبال معامله‌گران قرار می‌گیرد. در این فرآیند، معامله‌گران می‌توانند معاملات سرمایه‌گذاران حرفه‌ای را کپی کنند. معامله‌گران می‌توانند به جای پرداخت هزینه‌های سنگین مدیریت سرمایه، با پرداخت یک هزینه اندک، تمام مشخصات معاملات سرمایه‌گذاران حرفه‌ای را کپی کرده و بر اساس آن وارد بازار شوند. این هزینه معمولا بین ۵ تا ۱۰ درصد سود حاصل از معاملات خواهد بود.

علاوه بر این، کپی تریدینگ برای معامله‌گران حرفه‌ای (Expert Tarder یا Principal Trader) نیز مزایای قابل توجهی دارد. این معامله‌گران می‌توانند علاوه بر درآمد حاصل از سرمایه‌های خود، درصدی از سود حاصل از معاملات دیگران را نیز به درآمد خود اضافه کنند. همانطور که گفته شد این درآمد اضافی بین ۵ تا ۱۰ درصد سود حاصل از معاملات دنبال‌کنندگان خواهد بود.

بیشتر بخوانید: کپی تریدینگ (Copy Trading) چیست؟ معرفی بهترین پلتفرم‌های کپی تریدینگ ارز دیجیتال

معامله‌گر حرفه‌ای یا معامله‌گر اصلی کیست؟

در واقع معامله‌گر اصلی (Principal Trader) یک معامله‌گر حرفه‌ای است که اجازه می‌دهد مشخصات معاملاتش توسط دیگران کپی شود و در ازای آن، در سود حاصل از معاملات آن‌ها سهیم شود. معامله‌گر اصلی برای افزایش سود خود می‌تواند اقدامات زیر را انجام دهد:

• افزایش تعداد دنبال‌کنندگان خود
• جلوگیری از ثبت زیان‌های گسترده در معاملاتی که انجام می‌دهد (افزایش دقت و کاهش ریسک)
• یافتن موقعیت‌های مناسب و منجر به سود

تمام این اهداف به نوعی به هم وابسته‌اند. به طور کلی کاربران ترجیح می‌دهند معامله‌گری را برای فرآیند کپی تریدینگ انتخاب کنند که علاوه بر سودآوری، ریسک معاملات را پایین نگه دارد. معمولا تداوم سوددهی و ایمن بودن معاملات، معیار کاربران برای انتخاب یک معامله‌گر اصلی است. برای انتخاب یک معامله‌گر و ورود به فرآیند کپی تریدینگ یا تبدیل شدن به یک معامله‌گر اصلی، استراتژی‌های گوناگونی وجود دارد که قصد داریم در ادامه به شرح ۳ نمونه از بهترین استراتژی‌های موجود بپردازیم:

۱.در نظر گرفتن شرایط کلی بازار

شاید تا به حال با این موقعیت مواجه شده باشید که استراتژی معاملاتی شما، پس از چندین معامله منجر به سود، با توالی معاملات منجر به زیان مواجه می‌شود. به عبارتی سود حاصل شده از بین می‌رود و حتی ممکن است در مجموع متضرر شده باشید. علت این امر تغییر شرایط بازار است.

شرایط کلی بازار نقش مهمی در بازدهی یک استراتژی دارد. به عنوان نمونه، برخی از استراتژی‌ها صرفا در شرایط عادی (خنثی) نتایج قابل قبولی ارائه می‌دهند و اگر هدایت بازار را سویه‌های صعودی یا نزولی قدرتمند در دست بگیرند، نتایج مطلوبی نخواهند داشت. علاوه بر این برخی استراتژی‌ها مختص دوره‌های نوسانی هستند و ممکن است در دوره‌های آرام بازار، منجر به زیان شوند.

استراتژی‌های تجاری به گونه‌ای طراحی نشده‌اند که با شرایط متفاوت بازار تطبیق پیدا کنند. بنابراین مهم است که بدانیم کدام استراتژی برای چه شرایطی مناسب است. به طور کلی شرایط بازار به دو دسته تقسیم می‌شود که با هم در تضاد یرار دارند:

• نوسانی یا جهت‌دار
• آرام یا پایدار (محصور شدن قیمت در یک محدوده مشخص)

اگر بازار در شرایط نوسانی یا جهت‌دار قرار دارد، بهتر است از استراتژی «معامله در جهت روند کلی» (Following Market Trend) استفاده کنید. در بازارهای پرطرفدار قیمت همواره به سمت تقاط تعادلی حرکت می‌کند. به همین خاطر سطح بالا یا پایین قیمت، دوام زیادی نخواهند داشت. اگر روند کلی بازار صعودی است، بهتر است با شکست سطوح مقاومت اقدام به خرید کنید یا اینکه منتظر باشید تا قیمت به تعادل برسد. در مقابل اگر روند کلی بازار نزولی است، بهتر است وارد بازار آپشن شده بر اساس الگوی نزولی وارد معاملات فروش شوید. در صورت شکست سطوح حمایت موقعیت برای ورود به معاملات فروش در بازارهای نزولی مناسب است.

در بازارهای آرام یا پایدار، قیمت به سمت شکل‌گیری یک روند کلی حرکت نمی‌کند. قیمت در این دوره‌ها در محدوده تعادلی قیمت نوسان می‌کند. قیمت در این شرایط بیش از اینکه در راستای افزایش یا کاهش شدید حرکت کند، در راستای افقی و با یک نوسان محدود حرکت خود را ادامه می‌دهد. خرید در سطوح حمایت و فروش در سطوح مقاومت بهترین استراتژی ممکن است. به طور مشخص، معامله‌گرانی که بر مبنای شکست سطوح حمایت یا مقاومت، وارد معامله می‌شوند در این دوره نمی‌توانند فعالیت مطلوبی داشته باشند. علت این امر تعادل میان خریداران و فروشندگان است که باعث می‌شود قیمت از محدوده تعادلی خود خارج نشود.

استراتژی‌های معاملاتی خود را در شرایط مختلف بازار آزمایش کنید. کدام رویکرد در چه شرایطی عملکرد بهتری از خود نشان می‌دهد و کدام استراتژی‌ها در یک شرایط خاص، بازده کمتری دارند؟

زمانی که می‌بینید شرایط بازار برای استراتژی شما مناسب نیست، بهتر است از بازار خارج شوید تا توالی معاملات منجر به زیان، اعتبار شما را به خطر نیندازد. یا اینکه اگر به استراتژی‌های دیگری که مناسب آن شرایط است تسلط دارید، استراتژی خود را تغییر دهید. یک معامله‌گر حرفه‌ای که انتظار دنبال‌کنندگان بیشتری را دارد، باید به انواع استراتژی‌های معاملاتی مسلط باشد.

۲. مدیریت نسبت سود به ریسک

شما هرگز پیش از بسته شدن یک معامله نمی‌توانید از سودآور بودن آن مطمئن باشید. بر همین اساس بسیاری از معامله‌گران معتقدند که کسب سود در بازار تا حدی تصادفی است و کسی که بیش از ۵۰ درصد معاملاتش منجر به سود شده باشد، یک استراتژی قدرتمند دارد! اما این فرضیه درست نیست. آیا می‌توان تصور کرد که یک استراتژی در ۸۰ درصد مواقع موفق باشد، اما وقتی در یک دوره طولانی‌مدت نتایج آن را بررسی کنیم برآیند کل منجر به ضرر شود؟ چطور چنین چیزی امکان دارد؟

این امر ممکن است وقتی که معامله‌گران برای کسب یک سود اندک، دست به ریسک‌های بزرگ می‌زنند. به عنوان یک نمونه، تصور کنید:

• معامله‌گر A در ۸۰ درصد مواقع ۱۰۰ دلار سود می‌کند. اما در ۲۰ درصد مواقع که بازار نوسانات غیرقابل پیش‌بینی دارد، به علت محدوده وسیع حد ضرر، ۵۰۰ دلار ضرر می‌کند.
• معامله‌گر B در ۴۵ درصد مواقع ۳۰۰ دلار سود می‌کند، اما بر اساس الگوهای مدیریت ریسک در هر معامله منجر به زیان، ۱۵۰ دلار ضرر می‌کند. هرچند این استراتژی در اکثر مواقع منجر به زیان است، معامله‌گر همچنان به رویکرد خود پایبند است.

به نظر شما کدام معامله‌گر در نهایت سود بیشتری کسب می‌کند؟ اجازه دهید با یک محاسبه ساده این موضوع را مشخص کنیم.

• تصور کنید معامله‌گر A، تعداد ۲۰ معامله انجام دهد. از این تعداد ۱۶ معامله (۸۰ درصد مواقع) با سود ۱۰۰ دلاری همراه است که جمع سود‌های کسب شده ۱۶۰۰ دلار می‌شود. از طرفی در ۴ معامله دیگر ۵۰۰ دلار ضرر می‌کند که جمع زیان‌ها ۲۰۰۰ دلار است. بنابراین می‌توان نتیجه گرفت که معامله‌گر A در مجموع ۴۰۰ دلار ضرر کرده است!
• بر همین اساس معامله‌گر B تعداد ۹ معامله (۴۵ درصد مواقع) را با سود ۳۰۰ دلاری بسته است که مجموع سود ۲۷۰۰ دلار می‌شود. از طرفی ۱۱ معامله منجر به زیان می‌شود که جمع ضرر‌ها را به ۱۶۵۰ دلار می رساند. بنابراین برآیند حاصل، ۱۰۵۰ دلار سود است.

معامله‌گر A ریسک زیادی (۵۰۰ دلار) را برای کسب یک سود اندک (۱۰۰ دلار) متحمل می‌شود. اما معامله‌گر B ریسک خود را بهتر مدیریت کرده و نتیجه بهتری گرفته است. بنابراین باید با محاسبه میانگین سود حاصل از معاملات برنده و مقایسه آن با میانگین زیان متحمل شده، نسبت ریسک به سود را مدیریت کنید. برای محاسبه میزان ریسک، از فرمول زیر استفاده کنید:

میانگین ضرر/(میانگین سود + میانگین ضرر)= نرخ معاملات منجر به سود برای رسیدن به نقطه سر به سر

برای معامله‌گر A، نرخ بالا از تقسیم ۵۰۰ به (۵۰۰ +۱۰۰) حاصل می‌شود. حاصل این تقسیم ۰.۸۳ است. به این معنا که باید ۸۳ درصد معاملات، منجر به سود شود تا مجموع سود و زیان برابر شود. به عبارتی اگر معامله‌گر A در ۸۳ درصد معاملات خود موفق به کسب سود شود، در نهایت سود حاصل از کل معاملات صفر است.

محاسبه همین نرخ برای معامله‌گر B، عدد ۰.۳۳ را بدست می‌دهد. به عبارتی می‌توان گفت که اگر معامله‌گر B در ۳۳ درصد از معاملات خود موفق شود، به نقطه سربه‌سر می‌رسد. با توجه به اینکه معامله‌گر B در ۴۵ درصد مواقع موفق عمل می‌کند. می‌توان نتیجه گرفت که استراتژی معامله‌گر B در طولانی مدت منجر به سود خواهد بود.

شما به عنوان یک معامله‌گر حرفه‌ای یا یک معامله‌گر اصلی در فرآیند کپی تریدینگ، باید از میانگین سود، میانگین زیان و نسبت معاملات موفق به معاملات ناموفق آگاه باشید.  با دانستن این اعداد و نسبت‌ها می‌توانید راجع به قدرت استراتژی خود قضاوت کنید و تحت تاثیر درصد‌های بالای معاملات موفق قرار نگیرید. اگر جزو کسانی هستید که برای بدست آوردن سود اندک، ریسک‌های بزرگ می‌کنید بهتر است استراتژی خود را تغییر دهید. به طور کلی استفاده از استراتژی “دنبال کردن روند بازار” این امکان را به شما می‌دهد تا با ریسک اندک، سودی چندین برابر حد ضرر خود را کسب کنید. به همین خاطر بسیاری از معامله‌گران حرفه‌ای دنبال کردن روند کلی بازار را یکی از قدرتمندترین استراتژی‌های موجود می‌دانند.

بیشتر بخوانید: چگونه با استفاده از تکنیک کپی تریدینگ می‌توان سود معاملات رمزارزی را افزایش داد؟

۳. مدیریت ریسک و محاسبه احتمال ریزش قیمت

به طور کلی ریزش‌های ناگهانی قیمت و نوسان‌های غیرقابل پیش‌بینی دشمن اصلی معامله‌گران محسوب می‌شوند. معامله‌گران با قرار گرفتن در این موقعیت رویکردهای متفاوت و خطرناکی را دنبال می‌کنند تا از این موقعیت خارج شوند. اما این اقدامات معمولا هیجانی بوده و باعث بدتر شدن وضعیت خواهند شد. در چنین مواقعی معامله‌گر سعی می‌کند با افزایش سطح ریسک، زیان وارد شده را به سرعت جبران کند.

این چرخه یک چرخه معیوب است که در نهایت باعث از دست رفتن سرمایه معامله‌گران خواهد شد. فرآیند مذکور معمولا با استفاده از معاملات اهرمی در یک موقعیت نامناسب آغاز می‌شود. اگر معاملات شما به زیانی ۲ درصدی منجر شود، همچنان وضعیت قابل مدیریت است. اما با استفاده از اهرم‌ها احتمال وقوع زیان‌های گسترده بسیار افزایش می‌یابد. با از دست رفتن بخش مهمی از سرمایه اصلی، امکان جبران زیان حاصل شده نیز کاهش می‌‌یابد و این روند ادامه می‌یابد تا منجر به از دست رفتن تمام سرمایه شود.

اگر شما جزو کسانی هستید که در مواقع ریزش‌های ناگهانی، از رویکرد معمول خود فاصله گرفته و تمام وقت و انرژی خود را برای جبران زیان وارد شده صرف می‌کنید، نمی‌توانید معامله‌گر خوبی برای دنبال‌کنندگان خود باشید. چرا که با افزایش ریسک، علاوه بر سرمایه خودتان، سرمایه افرادی که معاملات شما را کپی می‌کنند نیز به خطر می‌اندازید. بهترین روش در چنین مواقعی کاهش ریسک و کم کردن میزان اهرم‌ها است.

بیشتر بخوانید: آموزش استفاده از سرویس سیگنال‌‌دهی سایت ramzarz.info

جمع‌بندی

کپی تریدینگ فرآیندی است که طی آن معامله‌گران می‌توانند مشخصات معاملات سرمایه‌گذاران حرفه‌ای را کپی کرده و در ازای آن ۵ تا ۱۰ درصد از سود خود را با آن‌ها سهیم شوند. در حال حاضر کپی تریدینگ به یکی از روش‌های معاملاتی محبوب تبدیل شده است و افراد بسیاری از آن استفاده می‌کنند.

معامله‌گر اصلی، یک  معامله‌گر حرفه‌ای است که در فرآیند کپی تریدینگ، مرجع کپی شدن اطلاعات قرار می‌گیرد. اما باید بدانیم که برای تبدیل شدن به یک معامله‌گر اصلی یا انتخاب یک معامله‌گر اصلی، چه نکاتی را باید رعایت کرد. در این مقاله سعی کردیم ۳ استراتژی کلیدی در راستای داشتن معاملات موفق یا انتخاب یک معامله‌گر موفق را شرح دهیم.

همانطور که اشاره شد، انتخاب استراتژی متناسب با شرایط بازار اهمیتی کلیدی دارد. علاوه بر این محاسبه نسبت ریسک به سود حاصل شده از معاملات در یک دوره طولانی مدت، نقش موثری در تعیین استراتژی بازی می‌کند. در نهایت کنترل هیجانات در مواقع بحرانی جزو مهم‌ترین خصوصیات یک معامله‌گر اصلی است.

منبع